آفتاب از کدام سو میتابد
که شرقیترین بادها هم
از سرودن تو عاجزند
و گلهای پاکدامن
از شنیدن کدامین زمزمه
شرم میکنند
که در کنار و گوشهی هر برگ
شبنمِ آینهای است
سوگند به صفای قدم باران
و تنفس شریف سپیدهدمان
که من یک روز
پیش از آنکه پنجره را برای همیشه ببندند
نام تو را
فاش خواهم کرد
روزی
بر صلیب ترانه خویش
صدیق.